در سورهی معارج به برخى از صفات ناپسند و پسندیده اشاره شده که آنها را بیان مىکنیم و مختصراً توضیح مىدهیم:
1. بى تابى و حریص بودن
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً (19-21) یعنى بهراستى انسان اینگونه خلق شده است که همیشه بر یک حالت نیست و شخصیت ثابتى ندارد. هرگاه دچار مشکل و مصیبتى شود صبر و طاقتش را از دست مىدهد و شروع به داد و فریاد و بىتابى و ناسپاسى مىکند، و هرگاه خیر و نعمت و امکاناتى به او برسد، از ترس این که به دیگران هم برسد مانع آن مىشود، و آن را تنها محدود به خود مىکند و اجازه نمىدهد کسى از آن بهرهاى ببرد و در آن سهیم شود. صاحب چنین اخلاقى هرگز نمىتواند مؤمن و مسلمان باشد؛ زیرا مسلمان باید داراى شخصیتى ثابت باشد؛ چرا که مؤمن شدن مشکلات زیادى دارد و انسان مؤمن از سوى دشمنان دین خدا بسیار مورد اذیت و آزار قرار مىگیرد. پس اگر داراى شخصیت ثابتى نباشد نمىتواند به خوبى مسیر ایمان را طى کند.
2. خواندن نماز
خداوند متعال پس از ذکر صفت ناپسندبىتابى به ذکر صفات پسندیده اشاره مىکند و مىفرماید:إِلاَّ الْمُصَلّینَ (22) جز نمازگزاران. آنان که بهراستى نماز مىخوانند. نمازگزاران از حریص بودن و عدم آرامش و طمأنینه به دور هستند. آنها چون این صفت و اخلاق زشت و ناپسند را ندارند، مىتوانند مؤمن باشند و به خوشبختى دست یابند.
نمازگزاران داراى صفات حسنه و زیبایى هستند. این صفات پسندیده با نماز شروع و با آن به پایان مىرسند. گویى که اول و آخر کار مؤمن نماز است. نماز داراى چنان اهمیتى است که اگر صحیح ادا شود، تمام کارهاى انسان در مسیر صحیح قرار خواهند گرفت و اگر صحیح ادا نشود و نماز واقعى نباشد، زندگى انسان نیز مسیر صحیحى را دنبال نخواهد کرد.
3. مصرّ بودن بر اداى نماز
الَّذینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِم دائِمُونَ (23) نمازگزاران همیشه مشغول نماز خواندن هستند و بر اداى آن مداومت دارند و هرگز به خود اجازه نمىدهند که نمازشان را از دست بدهند. آنان معتقدند که بدون نماز و دعا و درخواست از خداوند، زندگى ممکن نیست.
4. پرداخت زکات و انفاق مال
وَالَّذینَ فِی أَمْوالِهِم حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (24-25) و آنان که از دارایى و مالى که دارند قسمتى را براى افراد گدا و فقیر و آنان که با وجود عدم بنیهى مالى از کسى درخواستى نمىکنند، مشخص کردهاند.
این افراد برجسته مىکوشند محرومین را نیز پیدا کرده و زکات مال و آنچه را که به آن نیاز ندارند به آنان بدهند.
5. تصدیق کردن روز قیامت
وَالَّذینَ یُصَدِّقُونَ بِیَومِ الدّینِ (26) آنان که مىدانند روز جزا وجود دارد و به آن ایمان دارند و آن را تصدیق مىکنند و تسلیم آن مىشوند و نسبت به آن احساس مسئولیت مىکنند. بر این اساس است که مشغول انجام اعمال صالحى همچون اداى نماز و دادن صدقه و زکات و... مىباشند.
6. ترسیدن از عذاب پروردگار
وَالَّذینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ. إِنَّ عَذابَ رَبِّهِم غَیْرُ مَأْمُونٍ (27-28) و آنان که از شکنجه و عذابى که از طرف پروردگارشان آنها را تهدید مىکند، اهمیت مىدهند و از آن مىترسند؛ زیرا عذاب پروردگارشان چیز سادهاى نیست که انسان بتواند نسبت به آن بىتوجه و حتى کمتوجه باشد و نسبت به آن احساس امنیت بکند و با بىمبالاتى با آن برخورد نماید و وظیفهى بندگى را انجام ندهد.
حقیقت این است که انسان پس از روشن شدن حقّ اگر در مسیر بندگى خدا قرار نگیرد، مطمئناً گرفتار عذاب خدا خواهد شد و این نمازگزاران به خاطر این که دچار آن عذاب نشوند این گونه اهل اداى مسئولیت و انجام اعمال صالح هستند.
7. حفظ فرج و عورت
وَالَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِم حافِظُونَ إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُم (29-30) و آنان که فرج و عورت خویش را حفظ و نگهدارى مىکنند و به هیچ زن یا مردى نزدیک نمىشوند مگر با همسران خویش یا مردان با کنیزان خود.(71) آنان هرگز رابطهاى غیر مشروع با کسى ندارند.
چنین نمازگزارانى تنها نسبت به زنان یا کنیزان خود عشق و علاقه دارند و تنها با آنها ارتباط جنسى برقرار مىکنند.(72)
فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ (30) چنین نمازگزارانى به هیچ عنوان مورد سرزنش و ملامت قرار نمىگیرند؛ زیرا به شکلى مشروع و مقبول با همسران و کنیزان خود ارتباط جنسى برقرار کردهاند و این حق مشروع آنان است. اما آنان که مىخواهند خارج از این چارچوب با دیگران چنین ارتباطى برقرار کنند، با این کار، از دایرهى بندگى خدا خارج شدهاند:
فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُلئِکَ هُمُ الْعادُونَ (31)
98. امین در امانات و متعهد بر عهد و پیمان
صفات محمود و پسندیدهى دیگرى که نمازگزاران بدان متصف هستند، صفات بسیار مهم امانتدارى و پاىبندى به عهد و پیمان و وعدههایى است که مىدهند:
وَالَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِم وَ عَهْدِهِم راعُونَ (32) آنان که نسبت به امانتهایى که نزدشان گذاشته شده و نسبت به عهد و پیمانى که با دیگران مىبندند، احساس مسئولیت مىکنند و آنها را رعایت مىکنند.
بزرگترین امانت همان امانت بندگى و مسئولیتى است که خداوند بر عهدهى انسان قرار داده و او را به اطاعت از فرمان او - جلّ جلاله - و درخواست کمک از او سفارش کرده است. افراد مؤمن نسبت به این امانت بسیار بزرگ، احساس مسؤلیت مىکنند و در اداى آن نهایت تلاش و سعى خود را مىکنند و در حفظ آن مىکوشند. علاوه بر این امانت بزرگ، نسبت به حفظ امانتهاى دیگرى که دیگران نزد آنها به امانت مىگذارند احساس مسؤلیت مىکنند و در نگهدارى آنها تلاش مىکنند.
نمازگزاران واقعى نسبت به عهد و پیمانى که مىبندند و بزرگترین آنها همان عهد و پیمان بندگى با خداست.(73) بعد از آن عهد و پیمانهایى است که با همنوعان خود مىبندند، محافظ و نگهدارنده هستند.
بندگان ]واقعى[ خدا، باید نسبت به عهد و پیمان بزرگى که با خدا بستهاند و خدا با آنان بسته است )عهد و پیمان بندگى و این که تنها بندهى او باشند( و نیز نسبت به عهد و پیمانى که با یکى از همنوعان خود مىبندند وفادار باشند و در آن خیانت نکنند.
10. عدم کتمان شهادت
وَالَّذینَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (33) آنان که با تمام توان شهادتهایى را که بر عهدهى آنهاست ادا مىکنند و آن را آنگونه که خداوند متعال از آنان مىخواهد، انجام مىدهند و هرگز آن را کتمان نمىکنند.
بزرگترین شهادتى که مؤمن ادا مىکند، شهادت بر وحدانیّت خدا و فرمانروا و فریادرس بودن او و شهادت بر پیامبرى حضرت محمدصلى الله علیه وسلم است:أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ.
اداى این شهادت بزرگ و آنگونه که مقبول خداست، اینگونه تحقق مىیابد: پس از اعلام آن، انسان در تمامى جوانب زندگى باید تنها مطیع فرمان خدا باشد، و تنها او را فریادرس خود بداند و از او کمک بخواهد و بر او توکل کند، و اگر لحظاتى مطیع فرمان غیر خدا بود و غیر او - جلّ جلاله - را به فریاد خواند و بر غیر او توکل کرد، فوراً به سوى خدا برگردد و توبه کند. و شهادت بر پیامبرى حضرت محمدصلى الله علیه وسلم اینگونه تحقق مىیابد که الگوى انسان در تمام جوانب زندگى و به ویژه در مسیر بندگى خدا - جلّ جلاله -، باید اوصلى الله علیه وسلم باشد.
شهادت دیگرى که بر عهدهى انسان است این است که در آنچه مىداند و بر آن آگاه است آن را گواهى دهد و هرگز مانعى او را از اداى آن منع نکند و هرگز آن را کتمان نکند.
11. مواظبت و مراقبت بر ظاهر و باطن نماز
وَالَّذینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِم یُحافِظُونَ (34) آنان که بر ]اوقات و ارکان و روح [نمازهایشان مراقب و مواظب هستند و به گونهاى از نمازهایشان مراقبت و محافظت مىکنند که نمازهایشان از آنها مراقبت و محافظت مىکند. آنان به گونهاى مراقب و مواظب نمازهایشان هستند که خود نماز وسیلهاى براى محافظت از آنها شده است. آنها چنان بر نمازهایشان مراقبت دارند که هرگز اجازه نمىدهند نمازهایشان دچار کوچکترین مشکلى شود و بر رعایت ظاهر و باطن آن مواظبت دارند. آنچه در نماز و دعا لازم و ضرورى است، کاملاً رعایت مىکنند و به گونهاى آن را ادا مىکنند که نماز خود وسیلهاى بازدارنده از دچار شدن آنها به هر گونه اعمال زشت و ناپسند مىشود و این معناى همان چیزى است که مىفرماید:إِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ(74)
و سرانجام در بیان جزا و پاداش نمازگزاران واقعى مىفرماید:
أُولئِکَ فِی جَنَّتٍ مُکْرَمُونَ (35) آنان در باغهاى بهشت مورد احترام هستند.
در جاى دیگر وقتى در مورد صفات مذکور بحث مىکند این جمله را نیز به آن اضافه مىکند و مىفرماید:
الَّذینَ هُمْ فِی صَلاتِهِم خشِعُونَ(75) آنان که در نمازها و دعاهایشان خاشع و فروتن هستند و خود را در برابر خداوند متعال ضعیف نشان مىدهند؛ زیرا مىدانند که ذاتاً به خداوند متعال نیازمندند و اگر آن ذات مقدس به آنان توجه نکند و امکانات را برایشان فراهم نکند و موانع را از سر راهشان برندارد، هیچ قدرتى قادر به چنین کارى نیست. به همین خاطر است که وقتى در حضور خداوند خود قرار مىگیرند و از او درخواست کمک مىکنند، تمام وجودشان خاشع و خاضع مىگردد. حقیقت مطلب و واقعیت امر این است که انسان در نماز باید اینگونه باشد.
منبع: استادناصر سبحانی، بندگی خدا، مترجم: جهانگیر ولدبیگی، تهران، نشر احسان، چاپ دوم1387
نظرات